زهرازهرا، تا این لحظه: 14 سال و 5 ماه و 11 روز سن داره

زهرا دختر پاییز

کلمه های بامزه زهرا

زهرا خانم الان که تقریبا داره سه سالش تموم میشه صحبت کردنش کامله به جز چند حرف وکلمه ........ معلم =ملمن       آمریکا=آرمیتا         دکمه= دمپه   تلویزیون=تلیوون الان فقط حرف گ وک رو نمیتونه تلفظ کنه به گ میکه د وبه ک هم ت میکه. شنگول ومنگول=شندول ومندول        ماکارانی =ماتارانی اسم بابابهمن رو هم تا دو سال ونیم نمیتونست درست تلفظ کنه بهمن رو میگفت =پپن     تقریبا یک سال ونیمش بود که به اعظم میگفت: عدس عرفان رو هم خیلی کوچولو بود صدا میزد :آپین :عپان نه ماهش هم بود چند کلمه یاد گرفته...
22 مهر 1391

ساخت خمیربازی بهداشتی

مواد اولیه : آرد .... 2 پیمانه آب گرم .... 2 پیمانه نمک .... 1 پیمانه روغن گیاهی .... 2 قاشق غذاخوری کرم تارتار .... 1 قاشق غذاخوری (این کرم جهت افزایش کشسانی خمیر است و افزودن آن دلخواه است. تارتار را می توان از فروشگاه های لوازم قنادی تهیه نمود.) رنگ خوراکی ( مایع یا پودر) روغن های معطر (به میزان لازم) پس از آماده سازی مواد مورد نیاز، تمامی آن ها را با یکدیگر در یک قابلمه مخلوط کنید و روی حرارت ملایم مرتب هم بزنید.   مخلوط به تدریج غلیظ تر می شود تا جاییکه شکل ظاهری آن مثل پوره سیب زمینی می شود. با ادامه هم زدن روی حرارت، خمیر از کناره های ظرف جدا شده و طبق شکل زیر در وسط ظرف جمع...
21 مهر 1391

بدون عنوان

از وقتتان برای کار استفاده کنید؛زیرا کار،بهای موفقیت است. از وقتتان برای تفکر استفاده کنید؛زیرا تفکر، سرچشمه قدرت است. از وقتتان برای تفریح استفاده کنید؛زیرا تفریح، راز جوانی جاودانه است. از وقتتان برای مطالعه استفاده کنید؛زیرا مطالعه، منبع عقل و دانش است. از وقتتان برای دوستی استفاده کنید؛زیرا دوستی، جاده ی خوشبختی است. از وقتتان برای عشق استفاده کنید؛زیرا عشق، لذت زندگی است. از وقتتان برای خنده استفاده کنید؛زیرا خنده،موسیقی و آهنگ روح است. " لوتارجی.سی ورت " منبع : کلبه درویشی من ...
16 مهر 1391

تولد

  تولدم   يك دانه چوب كبريت شمع تولدم بود مهمان من در اين جشن تنها دل خودم بود شايد به كارهايم يا شعر من بخندي كيك تولدم بود يك تكه نان قندي يك مورچه مرا ديد يك ذره كيك هم خورد يك ريزه كند و آن را با خود به لانه اش برد در راه هر كه را ديد دعوت به جشن ما كرد برگشت و چند مهمان همراه با خود آورد با اين كه دوستانش خيلي زياد بودند از كيك كوچك من خوردند و شاد بودند   ...
16 مهر 1391

جمله زیبا

نگران فردایت نباش ، خدای دیروز و امروزت ، فردا هم هست ؛ فردایت  قشنگ نازنین ... خداوندا کمک کن از چَرای زندگی دل بکنم و به چِرای زندگی فکر کنم ...   چرا که عاقبت چَرا مرگ ؛ و عاقبت چِرا تولدی دوباره است ...   جشن تولد را دوست دارم،   بیشتر از آن ، جشن تولد دوباره ام را   ...
16 مهر 1391

شاعرانه

      فصل باران چتر سفيد و قرمز زرد و بنفش و آبي مثل شكوفه هاي سيب و به وگلابي روي سربچه هاست تو راه كودكستان تو فصل پاييز شده مدرسه ها گلستان بارون مياد جَرجَر تو كوچه و خيابون شر شر آب مي خونه رسيده فصل بارون                           ...
12 مهر 1391